مقدمه ای بر خستگی
از معمولی ترین مسائل جامعه پزشکی به حساب می آید. خستگی ناپایدارترین نشانه در بینظمی های
نرولوژیکی طولانی (شامل: اسکروسیز چند جانبه، سندرمPost-Polio و سندرم
خستگی) است. اگرچه خستگی همه جا هست؛ اما تعاریف دقیق خستگی اغفال کننده است.
روبرت جیمی لر چهار
نشانه ی متفاوت درباره خستگی را از بیمارانش شنیده است که در زیر به آنها اشاره می شود: اولین نشانه کمبود کلی انرژی است و اغلب به
سستی یا خستگی عصبی برمیگردد.
از نظر نرولوژیستهای برجسته، گورگ برد و اسویرمیشل، بیماری خستگی عصبی یکی از
آسیبهای جامعه مدرن می باشد؛ زیرا، ذهن و بدن بیماران مبتلا به سادگی نمی توانست
با سبک زندگی سریع مردان و زنان در آن زمان منطبق شود؛ دومین نشانه خستگی، خستگی
ذهنی است. این مشابه تجربه ای است که بعد از امتحان نوشتنی شدید یا صحبت کردن زبان
خارجی برای یک دوره طولانی( بدون تمرین) اتفاق میافتد؛ سومین نشانه، اختلال در
عملکرد عضلانی است؛ و چهارمین نشانه خستگی، به تأخیر افتادن ریکاوری بعد از فعالیت
است. بعضی بیماران کاری را که انجام آن قبلاً آسان بود، الان همان را با تلاش زیاد
انجام میدهند؛ چنین بیمارانی بعد از چنین فشاری نیازمند دوره طولانی ریکاوری
هستند. هاردی و همکاران، نیازهای کار و تعارض نقش را به عنوان دلایل خستگی
شناختند. علاوه بر این، اضافه وزن و عدم فعالیت بدنی در مردان و زیر وزن بودن (کم
وزن بودن) در زنان از عوامل خستگی هستند. شما می تواند ادامه این بحث را در کتاب مکانیزم های در گیر در خستگی (کاری از پرنو و همکاران 1387)که به زودگی چاپ خواهد شد دنبال کنید. پس به سر بزنید